شهید سید جلال سعادت
  • نام پدر : سید عبدالهادی

  • تاریخ تولد : 1348/06/24

  • محل تولد : بویراحمد

  • نوع عضویت : -

  • یگان/ارگان : -

  • تاریخ شهادت : 1382/12/05

  • محل شهادت : تهران

  • عملیات : -

  • محل دفن : گلزار شهدا

  • شهر/بخش : بهبهان

  • قطعه : 3

  • ردیف : 3

  • مزار : 24

  • توضیحات : -

شهید سید جلال سعادت

وصیت نامه


فرازهایی از وصیت نامه شهید حاج سید جلال سعادت

اینجانب سید جلال سعادت فرزند سید عبدالهادی ( حاج سید حبیب ) سعادت متولد 1348 شغل کارمند و ملقب به سید و جانباز چند جمله ای را بر این صفحه پاک مکتوب می نمایم .

... حمد و سپاس خداوندی را که لطف و فضلش را به بنده ارزانی کرد و توفیق مسلمانی و علاقه و شناخت پیروی و عشق شیعه حضرت علی (ع) را عطا فرمود و مرا در زمره و اعداد خاندان پیامبر اسلام (ص) و از خانواده سادات قرار داد .
افتخار حب به پیامبر ( محمد ص ) و اهل بیتش و همچنین ارادت و اطاعت از حضرت امام خمینی (ره) بعنوان ولی فقیه مسلمین و بعد از او حضرت آیت اله خامنه ای که امتداد بهش راه انبیاء و اولیاء الهی خواهند بود را نصیب شدم که درک و حب ولایت فقیه از بالاترین توفیقات الهی است که یک مسلمان در دروه عمرش اگر بتواند حتی به ظاهر - امام زمانش را بشناسد و او را چون ولی حقیقی خود قرار دهد و بعنوان نوری و راهی در مسیر دنیا و آخرت از او بهره ببرد - نیک مورد عنایت خاص خداوند قرار گرفته است که چنین انسانهایی رستگاریشان با فضل خداوند و حمایت معصومین حتمی خواهد بود .

... در دوران زندگی و خصوصاً بیماری مشکلات و سختیهای این راه که بیشتر می شد همیشه و همه جا با توکل به او ، کمک و فضلش را خوب درک و احساس می کردم - و آرامش درونی و قلبی را که به این خاطر ایجاد می گردید بر خود می بالیدم و می نازیدم که مسلمان و مومن به دین هستم و خدا به بنده اش لطف داشته است . تنها از او کمک می خواستم و به او پناه می بردم که مراقبم باشد تا از راهش کمتر منحرف شوم و در راه او قرار گیرم و آنگاه که این خواست و دعا اجابت می شد ، آرامش درون و خاطری را که ناشی از نظر و رضایتش بطور نسبی بود احساس می کردم که او به همه وجودم توجه خاص دارد .
دردها و غم های جسمی و روحی ام را لذت بخش ترین حالات قرار میداد و آنگاه طعم و مزه درد و غم و غربت و تنهایی را به وجودم می داد بعد از آن همیشه در حسرت فراق آن لحظات از خدا می خواستم که مرا در آن حال که حال خودش بود قرار دهد که برایم دوری از آن حالات و روحیات سخت ترین درد و شکنجه بود که البته خداوند به آرامش و حال بنده اش توجه داشت . و امید دارم که در لحظه مرگ و لحظات سخت او مرا کمک کند و نجاتم دهد که او خود میداند به غیر از او کسی ندارم .